فراکنده



شاید باورتون نشه ولی من امروز میخواستم بادوم زمینی سرکه ای بخرم و حالا م بادوم زمینی تبلیغ می کنه اینو دیگه هیچ جوره نمی تونست سر در بیاره حتی به زبون هم نیاوردم:( فقط گوشیم دستم بود اون لحظه:)) فکر کنید اگه از تموم لحظه های ما فیلم بگیره و بررسی کنه، بعد اون وقت من تا حالا یک خرید اینترنتی هم نداشتم.


فکر می‌کنم یکی از چیزهایی ‌که می‌خواستم در وبلاگم بنویسم نشانه هایی که پیدا میکردم بود. حالا نشانه ها را می خواهم در پستو قایم کنم. در نهانخانه. اما نمیشود که فقط از حس های خالی شده ام بنویسم. ‌‌میخواهم بگویم گاهی  نشانه می‌بینم. زیاد هستن و من گاهی میبینم و گاهی در موردش حرف نمی زنم. شاید یک روزی بتوانم حق مطلب را بیان کنم. فکر کنم همین الان هم کار را خراب کردم.


تبلیغات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

لوله بازکنی تهران وبلاگ هم مسیر | دلنوشته های رضا محمودصالحی وبلاگ من گالوانیزه پنجره یو پی وی سی هترا دستـان خالـی کالای ایرانی پرستار بیمار دانلود کتاب خلاصه روانپزشکی کاپلان و سادوک وب مستر سئو تولید محتوا